22 Apr 2014

Bruce Springsteen - American Skin (41 Shots)

آمادو دیالو، جوان بیست و سه ساله‌ای که از گینه به آمریکا مهاجرت کرده بود، داشت وارد خانه‌اش می‌شد که پنج مامور پلیس مسلح او را با کسی دیگر اشتباه گرفتند، که تا دندان مسلح بود و به جرم ۵۱ مورد تجاوز تحت تعقیب پلیس بود. آمادو، پشت به نور ایستاده بود و ماموران نمی‌توانستند او را درست ببینند.هر پنج پلیس لباس شخصی به تن داشتند، به خاطر همین با صدای بلند گفتند که مامور پلیس هستند و از او خواستند که تکان نخورد و دستهایش را بالا بگیرد. آمادو دستش را بالا آورد و یکی از ماموران با دیدن جسم چهارگوش در دست راست او فریاد زد: تفنگ! هر پنج نفر اسلحه کشیدند و شلیک کردند. یکی از ماموران لیز خورد و به زمین افتاد. همین باعث شد که بقیه بیشتر و دقیق‌تر شلیک کنند: ۴۱ گلوله، ۱۹ بار به هدف.

بروس اسپرینگزتین، از دهه هفتاد به این سو همیشه وجدان بیدار جامعه آمریکا بوده است. او همیشه همراه "طبقه کارگر آمریکا" بوده و قهرمان آنها. لبه تیز انتقادش همیشه روی گردن حکومت‌ها بوده و هر جا که بی‌عدالتی یا خشونتی دیده، زود درباره‌اش آهنگی ساخته و موضوع را به گوش مخاطبان زیادش رسانده است. هوشمندی ترانه‌هایش و خوش‌ساختی آهنگهایش، برای او ۲۰ جایزه Grammy، دو گلدن گلوب و یک اسکار به همراه داشته است. این‌جا هم او دست به کار می‌شود و در اعتراض به خشونت بی‌مورد پلیس و بی‌دقتی آنها، این آهنگ را می‌سازد: پوست آمریکایی (۴۱ گلوله)

ماموران پلیس، در نهایت از جرم قتل درجه دو هم تبرئه می‌شوند و دادگاه تشخیص می‌دهد که آنها درست کاری را کرده‌اند که هر مامور پلیس وظیفه‌شناسی باید می‌کرد. ولی این جریان باعث می‌شود که روی رفتار آدمهای مختلف در این گونه موراد، تحقیق‌های زیادی انجام شود و نیروهای پلیس نیز بازآموزی شوند. خانواده آمادو هم ۳ میلیون دلار غرامت از شهر نیویورک می‌گیرد. اداره پلیس نیویورک از این آهنگ بروس اسپرینگزتین ناراحت می‌شود و بعضی از ماموران پلیس هم حاضر به پذیرفتن مسوولیت امنیت در کنسرت نیویورک او نمی‌شوند.
اسپرینگزتین بار دیگر هم این آهنگ را استفاده می‌کند، این بار برای ترایون مارتین که توسط جورج زیمرمن کشته شد و دادگاه باز هم قاتل را مجرم نشناخت. این آهنگ به گفته "رئیس"، ضد تراژدی است و نه ضد پلیس. ولی همه تصاویری که در ترانه‌اش می‌بینیم، در سرزنش پلیس است و خشونت و پیش‌داوری‌ آنها (و البته رفتار آنها در برابر "رنگین‌پوستان").

41 shots, Lena gets her son ready for school
She says, "On these streets, Charles
You've got to understand the rules
If an officer stops you, promise me you'll always be polite
And that you'll never ever run away
Promise Mama you'll keep your hands in sight"

اسپرینگزتین هم حتی دارد پیر می‌شود. از فریادهای خشمناک به التماس‌های دردمندانه رسیده است. خسته شده انگار از آن همه سر و صدا، از آن همه هیاهو. اولین گروهش را که تشکیل داد، خودش همه کارها را به عهده گرفته بود و معروف شده به "رئیس"، لقبی که هرگز دوستش نداشت. حالا دیگر او یک رئیس بزرگ است، یک وزنه در راک. اصلا مهم نیست که چقدر کارهایش را دوست داریم. او بسیار قابل احترام است، همان‌طور که کارهایش.

No comments:

Post a Comment